September 20, 2006

جرم جوان بودن در ايران


نظرت درباره ايران چيست؟ چه تصوري از اين کشور داري؟ درحالي که در يکي از مراکز خريد، با همراه شانزده ساله ام مي گشتم، مي خواستم به او نشان بدهم که يکي از شگفتي هاي اين سرزمين بي نظير، جوانان تهران هستند. در فيلم ها و گزارش هاي زيادي از آنها صحبت شده است، اما مواجه شدن و زندگي کردن با آنها، چيز ديگري است.

يکي از قهرمانان فيلم "ماهي ها هم عاشق مي شوند" در آخر فيلم مي گويد: "اين روزها، جوان بودن جرم است." با توجه به اينکه هفتاد درصد جمعيت ايران را جوانان را تشکيل مي دهند، بايد به اين نتيجه رسيد که در ايران، زندگي کردن جرم است. قوانين جمهوري اسلامي واضح اند: مهماني رفتن، مصرف الکل، شنيدن موسيقي راک، قدم زدن دختر و پسر ها دست در دست هم، بوسيدن در مکان هاي عمومي، داشتن رابطه جنسي قبل از ازدواج. اما به اطراف خودم نگاهي مي اندازم: آيا اينجا ايران است؟ هزاران ترفند بکار رفته است که اجناس مغازه لباس زير زنانه از جشم مردان در امان باشد، اما نگاه ها آنچنان است که لحظه اي فکر کردم در يکي از سکس شاپ هاي آمستردام هستم. يکي از دوستانم يک تاپ کوتاه تا بالاي نافش مي خرد. چطور ممکن است؟ طبق قوانين اسلامي زنان فقط بايد لباسي را بپوشند که تمام بدنشان را بپوشاند و روسري هم روي سر بگذارند. پس اين تاپ به چه دردي مي خورد؟ دوستم که متوجه تعجب من شده بود گفت: "آن را در پارتي مي پوشم. در ايران بين مکان هاي عمومي و خصوصي فرق وجود دارد." کم کم داشتم متوجه مي شدم. شب جمعه بود و جوان هاي خانواده هاي متوسط تهراني، خودشان را براي مهماني آماده مي کردند.

آنان در خانه اي جمع مي شوند و تا صبح مي رقصند. تا چند وقت پيش، معروف ترين دي جي تهران، مرجان، دختر يک روحاني بود. اما بعد، به لطف دستمزدش که شبي 500 يورو بود، به يکي از آرزوهاي جوانان ايراني رسيد و به ترکيه رفت و قدم بعدي او يا انگليس و يا آمريکا خواهد بود. در اين مهماني ها الکل هاي بي نام و نشان مي نوشند و رابطه جنسي برقرار مي کنند. دو جواني که با هم ازدواج نکرده اند، نمي توانند در هتل اتاق بگيرند و موقعيت زيادي براي با هم بودن ندارند. اما همگي تمام هفته در انتظار مهماني شب جمعه هستند.

اما هميشه بايد مواظب باشند که گير بسيجي ها نيفتند. آنها نظاميان مذهبي هستند که جوانان را مي گيرند و يک شب در زندان نگه مي دارند و به دليل نقض موازين اسلامي، شلاق مي زنند. اين کنترل ها نسبت به ده سال گذشته، کمتر شده است. بعضي وقت ها فقط کافي است که به پاسدار ها سي يورو باج بدهند. مشکل اينجاست که بچه هاي انقلاب تعداشان زياد است و کنترل کردنشان، مشکل.

نسبت به سال 1979، سال سقوط شاه و انقلاب (آيت الله)خميني، جمعيت ايران دوبرابر شده است و مشکل بزرگي به اسم بيکاري هم بوجود آمده است. پسر ها در مترو خوشان را شبيه به پانک ها درست کرده اند و دختر ها هم که بايد روسري هايي سرشان کنند که تمام موهايشان را بپوشاند، اين روسري ها رنگي و کوچک است.

اين جوان هاي ماماني و بيکار، آدم را به ياد قيلم هاي اوايل دهه نود مي اندازند. ايران با بزرگترين نرخ بيکاري روشنفکران، مواجه است. سيستم دانشگاهي ايران، هر سال تعداد زيادي فارغ التحصيل بيکار وارد اجتماع مي کند که اين يک تراژدي واقعي است. با اين حال اين امکان وجود ندارد که همه حرف هايشان را بدون ترس بزنند و خود سانسوري نکنند. انتخاب محمود احمدي نژاد تا کنون سايه اي از ترس بر زندگي جوانان نيانداخته است. شايد دليلش اين است که احمدي نژاد نمي خواهد در اين موقعيت حساس بين المللي و مناقشات اتمي اش که باعث تنش در سرتاسر خاورميانه شده است، اکثريت جامعه را از خودش برنجاند.

محمد علي که 24 ساله و دانشجوي مهندسي است. او مي گويد: "انرژي هسته اي حق ماست، اما جانم را فداي آن نمي کنم." از ضبط صوتش صداي موسيقي جووانوتي و مدونا و خوانندگان ايراني و ترک، پخش مي شود. موسيقي غربي غدغن است و از راديوي احمدي نژاد، پخش نمي شود.

جوانان تهران، وقتي درباره آينده کشورشان حرف مي زنند، افسردگي شان را پنهان نمي کنند. بعد از هشت سال رياست جمهوري خاتمي، حالا دچار نااميدي شده اند. بعد از آن نا اميدي، جوانان بيش از پيش به خلوت خود گريختند و به ناهنجاري هاي جامعه غرب پناه بردند. مواد مخدر، معضلي است که گريبان چهار ميليون ايراني را گرفته است. مواد مخدر از همه نوع در دسترس است، چه موادي مثل ترياک، چه مواد توهم زا.

دولت، پوسترهايي را درباره خطرات تعويض سرنگ، که اولين عامل ايدز در ايران است، پخش کرده است. از سال 2005 هم شمار فروش کاندوم به لطف يک تشکيلات خصوصي، افزايش پيدا کرده است. رابطه جنسي ديگر درميان جوانان ايراني تابو نيست. براي برقرار کردن ارتباط، جوانان جمله اي از يک سريال پرطرفدار انتخاب کرده اند: "سلام عزيزم، خوب هستي؟" با اين جمله پسرهاي جوان حدس مي زنند که دخترها با آنها ارتباط برقرار خواهند کرد يا نه. تقريبا اين يک جمله ملي است.

روابط جنسي قبل از ازدواج، دست کم در ميان قشر متوسط، عادي شده است. بسياري از دخترهاي جوان، براي حفظ آبرو، پرده بکارتشان را ترميم مي کنند. اين عمل جراحي حدودا 50 يورو خرج دارد و مدت زمان عمل هم بسيار کوتاه است.

نکته ديگر اين است که جامعه ايران يک جامعه سکولار است: 70 درصد از جوانان اعتراف مي کنند که اعمال مذهبي را انجام نمي دهند، دستکم تا مدتي در برنامه هاي سياسي شرکت نمي کنند و ترجيح مي دهند خشم و نااميدي شان را از طريق وبلاگ ها نشان بدهند، زيرا وبلاگ مجاني است و نامشان هم فاش نمي شود.

ايران واقعي ، بسيار پيچيده تر از تصويري است که دولت ايران دوست دارد نشان بدهد و از آنچه رسانه هاي غربي آن را حکومت ديني تاريک مي نامند. در تاريخ اين کشور، تغييرات بزرگ هميشه روندي طولاني را طي کرده اند تا اينکه ناگهان و به سرعت منفجر شوند. هواي تهران دارد تاريک مي شود. در حال حاضر، جوان ها پارتي مي گيرند و مخالفتشان را از اين طريق نشان مي دهند!

منبع: لارپوبليکا، 13 سپتامبر 2006



2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

لارپوبليکا کجاست؟میشه منبعشو بهم بگی؟آدرسشو بفرست

9:19 PM  
Blogger !! said...

the journal isn't in english and you need to translate it my dear.
anyhow,you can catch it at :
http://www.larepublica.com.pe

2:42 PM  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home