February 1, 2007

رحم اجاره ای، هشت ميليون تومان

اجاره رحم، انتقال يک يا تعداد بيشتری از جنين های حاصل از لقاح تخمک و اسپرم زوج نابارور به رحم يک زن ديگر است . در اين حالت فرد اجاره دهنده رحم، تنها يک ميزبان برای جنين می باشد و از نظر ژنتيکی هيچ گونه مشارکتی با جنين حاصله ندارد.
زوجهايی که دست به اين کار می زنند، همسرانشان بدون رحم هستند يا به دلايلی رحم شان با جراحی برداشته شده است و يا اينکه به دليل بيماريهای مختلف مثل ديابت، بيماری قلبی، فشار خون يا بيماريهای بدخيم قادر به حمل جنين نيستند.
در واقع در اجاره رحم، اسپرم پدر با تخمک مادر در محيط آزمايشگاهی لقاح داده می شود و جنين حاصله در رحم زن ديگری که قابليت بچه دار شدن را داشته باشد جايگزين می شود و نوزاد متولد شده خصوصيات ژنتکی پدر و مادر خود را به ارث می برد.
البته به گفته پزشکان، اگر چه فرد حامل جنين از لحاظ چهره و به لحاظ فيزيکی و ژنتيکی تاثيری بروی جنين نمی گذارد، از لحاظ روحی و روانی تا حدی می تواند بر جنين تاثير گذار باشد.
زوج هايی که خواهان اهداء جنين هستند از لحاظ پزشکی بايد نسبت به وضعيت بيماری های عفونی نظير مثبت بودن HIV، بيماری های ويروسی، ژنتيکی و سلامتی جسمانی مورد بررسی قرار گيرند و در صورت عدم مشکل در اين زمنيه ها از جنين های آنها استفاده شود.
مشکلات اجاره دهندگان رحم

در مراکز ناباروری، مسئولين و پزشکان معمولا درباره روش درمان ناباروری با شيوه "رحم اجاره ای" حرف می زنند ولی از زنان اجاره دهنده، مسائل و مشکلات آنها سخنی به ميان نمی آيد. می گويند اجاره رحم يکی از بهترين شيوه های درمان ناباروری است و خانواده های بسياری را صاحب بچه کرده است و استقبال از آن زياد است.
آنها ادعا می کنند که تبعات پزشکی اين شيوه را در زنان اجاره دهنده بررسی کرده و مشکلی وجود ندارد علاوه بر آن اين زنان تحت مراقبت و مسئوليت اين مراکز هستند

اکرم: چاره ای جز اجاره دادن رحمم ندارم

در يکی از اين مراکز، زنی از مدتی پيش روی نيمکت کنار در نشسته، زنی سی و چند ساله، با اندامی لاغر و تقريبا نحيف، بزک کرده با صورتی رنگ باخته و ماتيک قرمز.
چادر مشکی به سر دارد بلند قد، پيراهنش شبيه کيسه است: دو رديف چين در جلو با يقه ای پهن و دامنی سجافدار و گشاد، با مغزی های افقی به رنگ عنابی، چادرش را که باز و بسته می کند به پيراهنش کمربند دارد، که البته از ريخت می اندازدش، اين پيراهن در واقع به او جلوه ای ابدی بخشيده است. مردی با کفش های خاک گرفته مدام می آيد بالای سر زن و بر می گردد. لابد شوهرش است. رحم اين زن قرار است اجاره داده شود.
چادر مشکی را با چنان شدتی به دور خود پيچيده که گويااز سمتی که من متوجه نيستم باد تندی می وزد.
به رحم اين زن ۲۰ روز ديگر جنينی اهدا می شود.

اکرم در يکی از شهرک های اطراف کرج زندگی می کند. ۳۵ يا ۳۶ ساله است. سه تا بچه دارد. وقتی به خانه اش وارد می شوم دختر ۷ ساله اش وسط اتاق در حال نماز خواندن است. ازش می پرسم برای چه نماز می خواندی؟ می گويد: دعا می کنم که خدا پول بده.
اکرم حال خوشی ندارد. رنگ پريده تر و آشفته تر از زمانی است که او را در مرکز درمان ناباروری ديدم . جويای حالش می شوم.
اکرم می گويد: نمی دانم چه کنم. نگرانم . نگران زندگيم. تا کی می توانيم ادامه دهيم!
شوهرش ديابت دارد صورتش باد کرده است. شغلش آزاد است؛ رنگ کار چوب. با ۲۵ سال سابقه کار بيمه نيست. بيش از دو سال است که از کار افتاده و هزينه درمان و زندگی اش را برادر و دوستانش تامين می کنند. اين خانواده در يک خانه ۶۵ متری با سه ميليون پول پيش و ماهی ۶۰ هزار تومان اجاره در شهريار کرج زندگی می کند و کليه هزينه های زندگی به جهت از کار افتادگی و بيماری مرد توسط خانواده و دوستان تامين می شود.
اکرم می گويد: چاره ای جز اجاره دادن رحمم ندارم. زندگيم در دو سال اخير به نابودی کشيده شده. يک آب خوش از گلوم پايين نرفته. دختر بزرگم بايد شوهر کند و دانشگاه برود، پسرم خرج دارد، اين دختر کوچک هم که کلاس اول است. نمی شود بدون پول زندگی کرد. شوهرم سالها کار کرده و اين اوضاع و احوال ما است حالا من کاری از دستم بر می آيد که برای زندگی ام انجام دهم.
می پرسم: مگر شوهرت در طی ۲۵ سال ، قسمتی از بدنش را برای تامين هزينه های خانواده اجاره داده که تو می خواهی اين کار را انجام دهی؟

می گويد: کاری از من ساخته نيست تنها می توانم بچه درست کنم.
اکرم تمام مدت که در خانه اش نشسته، نگران و ماتم زده است. دست هايش را می فشرد و سپس دستش را روی فرش می کشد و آشغال های فر ش را می گيرد. می گويد: مادر شوهرم يک ماهه اينجاست. نبايد بفهمد. لطفا بلند صحبت نکنيد! به خاطر دخترهايم اين کار را می کنم.
می پرسم: نه ماه بچه را حمل می کنی و بعد می دهی به ديگران؟

اکرم با تشويش می گويد: اصلا مهم نيست، به پولش احتياج داريم. من فقط به دنيا می آورمش.
مهدی، شوهر اکرم می گويد: ۹ ماه بچه در شکم زن من است. ما با او انس می گيريم و بعد ولش می کنيم بره .. او بهر حال بچه منه و ما فکر می کنيم بچمون مرده. اگر اين فکر را نکنم بايد برم دنبالش. اين پول ما را به عرش نمی رساند. يک نمره از زير صفر می کشد بالا.
مهدی ۴۳ سال دارد و نمی تواند زياد حرف بزند و بنشيند. می پرسم آيا همسايه ها فاميل و يا بچه هايتان از جريان مطلع هستند.
می گويد: هيچ کس چيزی نمی داند. بچه که به دنيا آيد می گوييم مرده. اين رازی است بين من و زنم. ادامه می دهد: تنها رازی که در زندگی ما وجود دارد و اگر فاش شود تمام هستی ام را از دست می دهم. اين کار خلاف شرع و قانون نيست اما خانواده ام آن را کمتر از خلاف شرع نمی دانند!
اکرم بابت اجاره رحمش پنج ميليون تومان دريافت می کند و کليه هزينه های زندگی اش از جمله خوراک، اجاره خانه به مدت ۹ ماه، مراجعه به پزشک و ساير هزينه ها توسط خانواده درخواست کننده رحم تامين می شود.
اين در حالی است که سکينه، زنی که نقش واسطه را بين اجاره کننده و اجاره دهنده رحم بازی می کند، گفت که برای اجاره رحم اکرم هشت و نيم ميليون تومان توافق شده است.

To read the rest , please click here .

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home