گاهی حرفات اونقدر دلمو میلرزونه که نفسم بند میاد...
هیچ دقت کردی گاهی که باهم حرف میزنی من یهو خفه میشم...اون دقیقا همون وقتیه که یه جریان عجیب از ته حلقم شروع میشه و میاد پایین..یه جریان عجیب و قریب با یه مزه خیلی ناشناخته که در عین حال کلی تصویرهای شناخته شده رو واسم زنده میکنه...
هیچ دقت کردی چقدر دلم برات تنگ میشه و من بهت نمیگم!
هیچ دقت کردی زندگی چقدر بی تو بد رنگ و بی مزه است
... چقدر خوبه که هستی
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home