From expired county:
بیا همینطور بی درنگ
بی خداحافظی
بی بقل
بی حتی یک لحظه مکث کوتاه
هرکدام برویم سراغ سرنوشتی جدا
این بازی کشدارِ جانکاه که میکنیم
شاید تاوانش سفیدی زودرس گیسوی سیاه من باشد
که روزی تو را والهی خود کرد
یا شایدحتی بدتر
باعث سردی باورِ گرم تو شد
که روزی آمد و مرا مومن کرد
1 Comments:
Bitter, but real! i love it!
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home