February 24, 2014

مدام فکر می کنم،
به؛
جغرافیای تنت
که مرزی نداشت..
و تاریخ دستهایی
که یک شب،
لای موهایم جا گذاشتی..
به فلسفه ی چشمهایت
که همیشه مرا،
برای دوست داشتنت
توجیه می کرد..
و ادبیات لبهات،
وااااای از ادبیات لبهـــات
که همیشه قافیه اش
با بوسه های من جور در می آمد..
نه!
من از پس اینهمه فکر
بر نمی آیم!
شناختن تو،
علم انسانی می خواهد..!

February 15, 2014

خونه چيده...غم و غصه از دلم برچيده...آب زده ام راه را...چون كه نگار ميرسد...

February 8, 2014

It's a year now...and I still don't feel I'm home...not an outsider nor a true citizen!!
It's so bizarre man :(
And it's fucking discharging pus again!! When it's gonna get healed for gods sake??..I'm fucking tired :((
آرامبخش لطفن، مخم نميكشه ديگه...

Homeland, 6 episodes in a row, and I still feel like shit!!
    Tomorrow is the most important thing in life. Comes into us at midnight very clean. It's perfect when it arrives and it puts itself in our hands. It hopes we've learned something from yesterday.

February 2, 2014

Today is -6 and it's feeling like -13!! And it's snowing :)